آنالیز بازی ال کلاسیکو
دپارتمان آنالیز آی تی فوتبال (آنالیز بازی لیگ های خارجی) :
به گزارش پایگاه آنالیزور آی تی فوتبال ، بازی رئال مادرید و بارسلونا یکی از جذاب ترین بازی های تاریخ ال کلاسیکو شد .
رئال مادرید و بارسلونا در حالی در هفتهی بیستونهم لالیگا به مصاف یکدیگر میرفتند که با توجه به توقف سویا خیال رئال مادرید از کم شدن فاصله با رقیب اصلیشان در راه قهرمانی لالیگا راحت بود و بارسلونا به دلایل نتایج به دست آمده در بازیهای دیگر مدعیان سهمیه یعنی ویارئال، رئال بتیس و رئال سوسیهداد میتوانست با پیروزی در این دیدار اختلاف خود را با این تیمها افزایش دهد و به رتبهی سوم جدول برگردد. رئال مادرید در این دیدار فرلان مندی و کریم بنزما را به دلیل مصدومیت در اختیار نداشت و سرجینیو دست نیز به دلیل مشابه در لیست بازیکنان بارسلونا حضور نداشت و امکان شرکت در این مسابقه را پیدا نکرده بود.
ترکیب رئال مادرید
آنچلوتی در جریان بازی آرایشهای متفاوتی را امتحان کرد، اما در ابتدای دیدار آرایش پایهی رئال مادرید در زمان دفاع کردن ۲-۴-۴ خطی بود. تیبو کورتوا مطابق انتظار دروازهبان رئال مادرید بود. دنی کاروخال دفاع راست این تیم بود و ناچو نیز در غیاب فرلان مندی دفاع چپ رئال مادرید بود. دو دفاع وسط این تیم نیز آلابا و ادر میلیتائو بودند. در خط هافبک کاسمیرو و والورده محور دوگانهی این تیم را تشکیل میدادند و دو هافبک کناری این تیم رودیگرو و وینیسیوس جونیور بودند. لوکا مودریچ که در زمان مالکیت به یک مهاجم کاذب تبدیل میشد یکی از دو بازیکنی بود که مدافعان بارسا را پرس میکرد و تونی کروس بازیکن دیگری بود که در کنار او قرار گرفته بود.
ترکیب بارسلونا
بارسلونا در این دیدار با آرایش پایهی ۳-۳-۴ بازی میکرد و ترشتگن دروازهبان این تیم بود. ژاوی در این دیدار تصمیم گرفته بود که آرائوخو را در پست دفاع راست بازی دهد تا او مستقیماً مامور مهار وینیسیوس جونیور باشد. در نتیجه این اریک گارسیا بود که در کنار پیکه زوج دفاع میانی بارسا را تشکیل میداد و جوردی آلبا نیز دفاع چپ بارسلونا بود. بوسکتس مطابق انتظار هافبک محوری سیستم ۳-۳-۴ بارسلونا بود و دییونگ و پدری دو شماره هشت بارسلونا بودند. دمبله وینگر سمت راست بارسلونا بود و فران تورس در پست مشابهی در سمت چپ زمین داشت. اوبامیانگ نیز مهاجم نوک بارسلونا بود.
انتقالها؛ تنها نقشهی تهاجمی رئال مادرید
رئال مادرید در این دیدار تنها تلاش میکرد از انتقالهای سریع برای ساخت موقعیت استفاده کند. در حقیقت با حضور رودیگو، وینیسیوس و والورده این انتظار میرفت که رئال پس از دور زدن پرس بارسلونا یا استفاده از توپهایی که در میانهی زمین لو میرود تلاش کند در سریعترین زمان ممکن به دروازه بارسلونا برسد و تنها به دنبال مالکیتهای کوتاهمدت در خط هافبک به منظور شکلدهی انتقالهای خطرناک باشند. نقشهای که گرچه در جریان بازی چند بار اجرا شد، اما موفقیتآمیز نبود و به موقعیت خطرناکی برای رئال مادرید ختم نشد.
چند دقیقه بعد، صحنهی مشابهی تکرار شد. دنی کارواخال پاس بدی را به لوکا مودریچ داد و اریک گارسیا موفق به قطع پاس شد. البته این قطع پاس چندان موفق نبود و توپ دوباره در اختیار رئال و تونی کروس قرار گرفت تا آن را به ادر میلیتائو برساند و او نیز با یک پاس طولی وینیسیوس را در پشت مدافعین بارسلونا صاحب توپ کند؛ اما عملکرد مناسب آرائوخو باعث شد تا وینگر برزیلی رئال مادرید فقط گزینهی پاس به بیرون را داشته باشد و والورده که همواره در بازی انتقالی مهرهای تاثیرگذار بوده است، ضربه نهایی را زد که با واکنش ترشتگن همراه شد.
رئال از این طریق میتوانست حملات دیگری را نیز ترتیب دهد، اما دو خطای تاکتیکی از بوسکتس و دییونگ که منجر به گرفتن کارت زرد شد، سبب شد این نقشه رئال در نهایت چندان زهردار نباشد. دور خوردنِ پرس بارسا و ضدحملات مادرید این پیام را برای بارسلونا داشت که باید توپهای کمتری را در میانه و یکسوم پایانی لو دهند؛ چرا که این ناتوانی در کنترل میانهی میدان میتواند به عنوان یک نقطه ضعف عمده توسط سایر تیمها نیز مورد بهرهبرداری قرار گیرد و دروازهی بارسا آماج ضدحملات خطرناک قرار بگیرد و کارت زرد گرفتن بوسکتس و دییونگ در دقایق ۲۶ و ۳۱ چوبخط هافبکهای میانی بارسا برای استفاده از خطای تاکتیکی را نیز پر کرده بود.
الگوهای مشخص بارسلونا و ساختار نامعلوم دفاعی رئال
رئال مادرید در ۳۵ دقیقه اول بازی تلاش میکرد تا با آرایش ۲-۴-۴ خطی بارسلونا را پرس کند و در صورتی که خط اول پرسشان موفق به انجام پرس نمیشد و توپ به هافبکهای بارسلونا نمیرسید، تونی کروس به عقب برمیگشت و تیم آرایش ۱-۵-۴ را شکل میداد. رئال مادرید با کروس و مودریچ تلاش میکرد تا دو مدافع میانی بارسلونا را پرس کند، اما به دلیل ضعف این دو بازیکن در موقعیت نا آشنای خط اول پرس، پیکه و اریک گارسیا – که هر دو در بازی با پا مسلط هستند- دائم توپ را به چرخش در میآوردند و با پاسهای کوتاه هافبکها و فولبکهای بارسلونا را هدف قرار میدادند و در صورتی که فضای پشت دفاع رئال مادرید را خالی میدیدند، توپهای بلندی برای فران تورس و اوبامیانگ میفرستادند.
استفاده از این شیوهی پرس خط هافبک رئال مادرید را کمی منفعل کرده بود و هافبکهای این تیم اغلب نمیتوانستند توپ را از بازیکنان بارسلونا پس بگیرند. در حقیقت کروس به دلیل کندی ذاتی بازیاش نمیتوانست به اندازه کافی به عقب برگردد و بارسلونا در بیشتر اوقات در میانه میدان و پشت خط اول پرسِ رئال به برتری عددی ۳ در مقابل ۲ میرسید. البته کارلو آنچلوتی به مدافعین خود وظیفهی مهار مستقیم و نفر به نفر اوبامیانگ و یکی از هافبکهای شماره هشت بارسلونا را داده بود و آنها نیز سعی میکردند این کار را انجام دهند، اما در صورتی که یکی از این نفرات (یکی از میان پدری، دییونگ و اوبامیانگ) به عقب میآمد، فضای زیادی در دفاع رئال مادرید ایجاد میشد و فران تورس یا دیگر بازیکنان یارگیرینشده بارسلونا میتوانستند به این فضا حمله کنند و در موقعیت گل قرار گیرند.
در ده دقیقه پایانی نیمهی اول و در حالی که رئال دو گل خورده بود، کارلتو سیستم دفاعی تیمش را عوض کرد. او ترجیح داد تا وینیسیوس و رودریگو دو نفری باشند که خط اول پرس رئال مادرید را تشکیل میدهند تا فعالیت بیشتری داشته باشند و چهار هافبک دیگر رئال مادرید یعنی والورده، کاسمیرو، مودریچ و کروس به شکل لوزی میانه زمین را پوشش دهند تا برتری عددی میانهی زمین بارسلونا را خنثی کنند.
اما این ساختار نیز چندان پایدار نبود، چرا که فولبکهای بارسلونا مسئولیت جلو بردن توپ را به عهده گرفتند و وظیفه هافبکها این شد که برای آزاد کردن آنها فضاسازی کنند. با این ضد تاکتیک، بارسلونا همچنان توانست پیش بردن روان و موثر توپ از عقب زمین، و رساندن آن به مناطق دلخواه را با موفقیت اجرا کند. وقتی که بارسلونا توپ را به نیمهی زمین میرساند، باز هم با بلاک دفاعی نامنظمی مواجه میشد که به خوبی فضای کلیدی بین هافبک و دفاع را پوشش نمیدادند، و هافبکها و مدافعین بارسا با پیدا کردن فضای مناسب بین خطوط به خوبی بازیکنان بالای زمین را در شرایط موقعیتسازی قرار میدادند.
با شروع نیمهی دوم، کارلو آنچلوتی تغییرات رادیکالی در سیستم بازی رئال مادرید اعمال کرد. او با بیرون کشیدن کارواخال و کروس و آوردن کاماوینگا و ماریانو، سیستم بازی رئال مادرید را به ۳-۴-۳ تغییر داد. این تیم خط دفاعی سه نفره و بدون وینگبک داشت و چهار هافبک مرکزی برای رئال مادرید بازی میکردند و سه مهاجم این تیم نیز وینیسیوس، ماریانو و رودریگو بودند. این تغییر دو ایراد اساسی داشت: نخست، مهاجمین بارسلونا همواره در موقعیت یک در برابر یک با مدافعین رئال مادرید قرار میگرفتند و این وضعیت برای آنها بسیار ایدهآل بود، چرا که میتوانستند مدافعین رئال را با بازی با توپ و بدون توپ آزار دهند. دوم، رئال مادرید در صورت تحت فشار قرار گرفتن از سوی بازیکنان بارسلونا، هیچ گزینهی پاس مطمئنی نداشت: چرا که رودریگو و وینیسیوس حتی شبیه به یک وینگبک بازی نمیکردند و بسیار شبیه وینگر بودند و طبیعی است که هر سیستم دفاع سهنفرهای بدون داشتن وینگبک، دچار عدم پیوستگی میان خطوط چه در دفاع و چه حمله خواهد شد. رئال مادرید تنها ۱۰۰ ثانیه با این آرایش بازی کرد و در همین زمان اندک دو موقعیت خطرناک به بارسلونا داد و اتخاذ این سیستم پر ریسک نیز خیلی سریع نتیجه معکوس داد.
در صحنهی گل سوم بارسلونا نیز دیگر ضعفهای این سیستم آشکار میشود. آرائوخو تحت فشار مجبور به ارسال پاس بلند میشود، اما آلابا که هیچ گزینهی پاسی ندارد، ترجیح میدهد به نزدیکترین گزینه پاس دهد، اما دییونگ پاس را قطع میکند و این فرصت برای دمبله ایجاد میشود تا پاس دییونگ را به او برگرداند و آلابا را از جریان بازی خارج کند؛ سپس دییونگ این بار خود را همراه با اوبامیانگ در موقعیت دو در برابر یک با میلیتائو میبیند و میتواند او را از جریان خارج کند تا اوبامیانگ با ارسال یک پاس به فران تورس او را در موقعیت گلزنی قرار دهد.
پس از این گل، کارلتو بار دیگر آرایش بازیکنان رئال را تغییر و ترجیح داد با ۳-۳-۴ هم دفاع و هم حمله کند. برای این آرایش، کاسمیرو در کنار میلیتائو در پست دفاع میانی قرار گرفت و آلابا و ناچو به دو فولبک رئال مادرید تبدیل شدند. کاماوینگا در نقش بازیکن شماره شش بازی میکرد و تلاش میکرد تا محور بازی رئال مادرید شود و والورده و مودریچ نیز دو شماره هشت رئال مادرید بودند که به کاماوینگا کمک میکردند. رودیگرو و وینیسیوس نیز دو وینگر رئال مادرید بودند و ماریانو مهاجم نوک این تیم بود.
استفاده از این سیستم به رئال مادرید اجازه میداد تا راحتتر مالکیت توپ را در اختیار داشته باشد و موقعیتهای بیشتر نسبت به آنچه در بقیهی دقایق بازی ساخته بود، ایجاد کند؛ اما فضای پشت سر مدافعین این تیم هدف مدافعین بارسلونا بود. گل چهارم بارسلونا نیز از همین راه به دست آمد. فران تورس با حرکت پشت دفاع رئال مادرید خود را به گزینهی پاس جرارد پیکه تبدیل کرد و مدافع بارسلونا با یک پاس بلند او را صاحب توپ کرد تا پایهگذار گل چهارم بارسلونا شود.
از ابتدای حضور ژاوی، یکی دیگر از راههایی که بارسلونا تلاش میکند تا به واسطهی آن به رقبا ضربه بزند استفاده از حرکات up-back-through و فرار نفر سوم است. گرچه اوبامیانگ کاملاً برای این کار مناسب نیست و نمیتواند به شکل دائم در نقش یک بازیکن (مهاجم) که وظیفهی وصل کردن افراد تیم به یکدیگر را ایفا کند، اما در مواقعی که او موفق به انجام این کار میشد، سایر بازیکنان بارسلونا این پلن را به خوبی اجرا میکردند و با استفاده از حرکات بدون توپ یکی از هافبکهای شماره هشت یا وینگرها موفق به خلق موقعیت میشدند.
به این ترتیب، در این بازی تقریبا هیچ چیز برای آنچلوتی درست پیش نرفت. سیستمی که او برای تیم در غیاب بنزما انتخاب کرده بود و بالا فرستادن همزمان مودریچ و کروس برای پرس مدافعان بارسا جواب نداد و خیلی زود رئال عقب افتاد و از آن به بعد آنچلوتی مجبور شد به دنبال روشی بگردد که بتواند هم نظم دفاعی تیم را حفظ کند و هم بتواند مالکیت توپ را بگیرد و موقعیت خلق کند، و هیچکدام از روشهایی که در طول بازی امتحان کرد نتوانست به هیچ یک از این دو هدف به شکل قابل قبولی دست یابد.
این دیدار، فارغ از وضعیت جدول برای بارسلونا پیروزی روحیهبخش بسیار مهمی بود. آنها پس از پنج شکست متوالی مقابل رقیب سنتی خود توانستند با یک نتیجهی قاطع و نمایش امیدوارکننده رئال مادرید را شکست دهند و در رقابت برای کسب سهمیه لیگ قهرمانان دست بالا را داشته باشند و نمایش با کیفیت تیم نیز باعث شد هواداران بارسا بیش از پیش به آینده تیم با ژاوی امیدوار شوند. از سوی دیگر، گرچه این شکست برای رئال مادرید آنچلوتی ضربهی بزرگ و تلخی بود، اما آنها با اختلاف زیاد همچنان شانس اول قهرمانی لالیگا هستند و میتوانند با برگشتن بنزما و مندی نمایش خوب خود را در هفتههای آینده تکرار کنند و قهرمانی لیگ را به دست آورند.